وبلاگ

مطالبی برای زندگی بهتر

وبلاگ1403-06-03T13:57:33+03:30

ابراز علاقه و پیشنهاد دادن به دخترها

از آنجا که اکثر مردها از ابراز کردن علاقه‌یشان می‌ترسند، به این ایده می‌رسند که سعی کنند دخترها را جذب کنند بدون اینکه به نظر برسد سعی می‌کنند. خیلی جاها هم دیدم که این چرندیات را آموزش می‌دهند – دختری را دنبال کنی بدون اینکه بفهمد به‌ش علاقه داری.

چرا باید الکی قضیه را پیچیده کنیم؟ بدترین اتفاق چه خواهد بود؟ سرراست نبودن و خایه نداشتن باعث می‌شود وقت و انرژی زیادی را تلف کنی. بهتر است آن زمان و انرژی را روی خودت سرمایه گذاری کنی و اجازه دهی شخصیت و صداقت تو تمام جذب کردن‌ها را انجام دهد.

مگر ابراز علاقه چه اشکالی دارد؟

بحث اینکه علاقه‌ی خود را به دختری نشان دهیم یا نه، سال هاست که طغیان می‌کند. نشان دادن علاقه منجر به موفقیت‌ بیشتر، زحمت کمتر و برخوردهای صادقانه‌ی بیشتر می‌شود.

با این حال نقدی که برای نشان دادن علاقه می‌کنند این است که تو در آن لحظه به پاسخ و واکنش دختره ارزش زیادی می‌نهانی و او فکر می‌کند خیلی بهتر از توست. اما آنها معاشرت نهان را نمی‌بینند. معاشرت نهان در باطن تمام حرف‌هایی است که زده می‌شود.

معاشرت نهان در نشان دادن بی‌پروای علاقه این است: «جواب رد شنیدن برای من مسئله‌ای نیست، در غیر این صورت اینطور پیشنهاد نمی‌دادم. بنابراین با خودم و با احتمال رد شدنم راحتم.»

به‌ش فکر کن، اگر مردی از جواب رد شنیدن از دختری بترسد، از اول با او صادق نخواهد بود. درواقع، وانمود خواهد کرد به‌ش علاقه‌ای ندارد!

مردی که صادقانه پا پیش می‌گذارد و حرف دلش را می‌زند، شجاعت به خرج داده و اعتماد‌به‌نفسش را می‌رساند. و علاوه بر آن، علاقه‌اش را به‌ش نشان می‌دهد که باعث تحریک دختره می‌شود.

در پا پیش گذاشتن حرفی که می‌زنی مهم نیست. چرا آن را می‌زنی مهم است.

همیشه. بدون استثنا. تو می‌توانی بهترین تیکه‌ی دنیا را بگویی، ولی اگر آن را می‌گویی چون اعتماد‌به‌نفس نداری و بی‌تابانه دنبال اعتبار و تأیید از دخترها هستی، در آن صورت آنها فوراً ارزش نهادن بیش از حد تو را احساس خواهند کرد، و بنابراین مردی با منزلت پایین، عاری از اعتماد‌به‌نفس و غیر‌جذاب به حساب خواهی آمد.

به همین دلیل حفظ کردن و استفاده از تیکه‌های مخ‌زنی پروسه‌‌ی بیهوده‌ای است. من می‌توانم ۱۰۰ تا از بهترین حرف‌هایی که به دخترها زده‌ام را به تو بفروشم، ولی نمی‌توانم قصد یا اعتماد‌به‌نفسم را بفروشم.

به این دلیل که واقعیت همیشه می‌درخشد. تو نمی‌توانی اعتماد‌به‌نفس را بیشتر از لحظه‌ای جعل کنی. فقط می‌توانی برای دخترانی جعل کنی که ‌اعتماد‌به‌نفس ندارند.

دخترهای بااعتماد‌به‌نفس و باکیفیت که نسخ توجه مردها نیستند، حوصله‌ی زیادی برای تیکه‌ها و بازی‌های تو نخواهند داشت. ‌آنها خود واقعی‌ات را خواهند دید که از ابراز کردن خودت و خواسته‌هایت می‌ترسی و به جایش به فکر ورد یا حقه یا هر چیز دیگری هستی.

پس اگر از دختری خوشت آمد، پا پیش بگذار و حرف دلت را ساده و با اعتمادبه‌نفس بزن، تا حد امکان سرراست و صریح باش و زرنگ بازی در نیاور. جواب رد هم مسئله‌ای نیست و با شنیدنش آسمان به زمین نمی‌آید.

جواب رد

حقیقت ناخوشایند این است که اکثریت دخترها با تو تفاهم نخواهند داشت و جذب تو نخواهند شد، فارغ از اینکه چه حرفی بزنی یا چه کاری بکنی. شاید رابطه‌ات با خیلی از دخترها تحت هیچ شرایطی موفقیت‌آمیز نشود. باید انتظار این را داشت و مسئله‌ای هم نیست.

اگر دختری به‌خاطر قد کوتاه یا مدل موهایت به‌ت جواب رد می‌دهد، یا به‌خاطر اینکه تو را کسل‌کننده می‌بیند، چیزی را از دست نمی‌دهی. خب چون اگر جواب رد نمی‌داد هم رابطه‌ی خوشایندی شکل نمی‌گرفت و از بودن دختره لذت نمی‌بردی.

از خودت بپرس: چرا باید با کسی رابطه داشته باشی که ارزش تو را نمی‌فهمد؟ چرا می‌خواهی با همچین آدمی ازدواج کنی؟ فقط به‌خاطر اینکه زیباست؟ بی‌خیال بابا! کمی برای خودت احترام قائل شو.

این مردان بدون اعتماد‌به‌نفس و عزت‌نفس هستند که برای بلند کردن هر دختری شخصیت‌شان را به‌کلی تغییر می‌دهند. اولین قدم برای جذابیت بیشتر این است که جواب رد را راهی بدانی برای دور شدن از دخترانی که تو را خوشبخت نخواهند کرد.

اگر دختری به‌ت جواب رد داد، گفت که مزاحمش نشوی، گفت که علاقه‌ای به‌ت ندارد، گفت که با کسی دیگر رابطه دارد؛ بیخیالش شو. حالا در موقعیت‌هایی می‌توانی یکی دوبار اصرار کنی ولی بعدش قبول نکرد ولش کن. مهم نیست که چقدر فکر می‌کنی دختر منحصربفردی است، مطمئن باش اون بیرون دختری به همان اندازه منحصربفرد هست که برای تو پایه باشد.

من اوایل از شنیدن جواب رد وحشت داشتم. فکر اینکه ممکن است دختری به‌م بگوید گم شو مثل کابوس بود. شاید تو الان اینطور هستی.

شاید باور نکنی، فحش و واکنش بدِ دخترها خیلی چیزها درباره‌ی دلربایی به‌م یاد داد. برای شروع، فحش خوردن از دخترها آخر دنیا نیست؛ صرفاً یک واکنش احساسی است. من همیشه فحش خوردن را به بی‌تفاوتی و یکنواختی ترجیح می‌دهم. این همان دوقطبی کردن است. و دوقطبی کردن دخترها از خوشایند بودن خیلی مهم‌تر است.

همچنین فحش خوردن به‌م یاد داد که نمی‌توان رفتار مردم را کنترل کرد. بعضی‌ها به‌کل دیوانه‌اند یا خیلی ناجور رفتار می‌کنند. تو نمی‌توانی واکنش مردم را در هر برخوردی کنترل کنی. هرچه زودتر این را بپذیر تا بهتر عمل کنی.

مثل هر نوع ناکامی دیگر، باید تا حدی جواب رد بشنوی تا متوجه شوی چقدر کم‌اهمیت است، اینکه چقدر الکی نگران بودی و آزادی هرجور که دلت می‌خواهد عمل کنی.

اکثر مردها وقتی می‌خواهند از دختری خواستگاری کنند همچین فکرهایی دارند: «کاش ازم خوشش بیاید،» یا «کاش مرا خیط نکند یا جواب رد ندهد.». و بدین ترتیب، وقتی کار به جایی نمی‌رسد قضیه را شخصی می‌کنند – ناراحت و عصبانی می‌شوند و از دختره گلایه می‌کنند.

ولی این چیزها دست ما  نیست و بی‌نهایت عامل خارجی وجود دارد که نمی‌توانیم کنترل کنیم، و می‌دانیم که درصد زیادی از دخترها به هر نحوی با ما تفاهم نخواهند داشت. پس ما باید خودمان را از این معادله حذف کنیم.

به ‌جای اینکه فکر کنی، «کاش به‌م جواب رد ندهد،» فکر کن «کاش تجربه‌ی جالبی با او داشته باشم.»

زیبایی‌اش در اینجاست که چه در آن لحظه عاشقت شود چه واکنش بدی نشان دهد… موفق شده‌ای. حقیقت را فهمیده‌ای و کنجکاوی‌ات ارضا شده است.

منبع: کتاب مدل‌ها

توسط |آذر 18ام, 1401|

مرد بدون اعتمادبه‌نفس به جایی نمی‌رسد

بی‌شک اعتماد‌به‌نفس در جذابیت مردها تأثیر بسزایی دارد. علیرغم وضعیتی که یک مرد دارد، هر چقدر اعتماد‌به‌نفسش بیشتر باشد جذاب‌تر است.

البته نوعِ واقعی و کاذبی از اعتماد‌به‌نفس وجود دارد. بیشتر مردم نوع کاذب اعتماد‌به‌نفس را تمرین می‌کنند. تلاش برای تحت‌تأثیر قرار دادن بقیه، سلطه‌گرا بودن و زور گفتن، خودنمایی کردن، دنبال توجه و تأیید دیگران بودن، نقش بازی کردن، همگی شکل‌هایی از اعتماد‌به‌نفس کاذب است.

اعتماد‌به‌نفس واقعی یعنی خودت را مردی ارزشمند و محترم بدانی، چه دیگران آن را قبول داشته باشند چه نداشته باشند. اعتماد‌به‌نفس واقعی یعنی علایق، فکرها و ارزش‌های خود را بدون شرمساری و تردید ابراز کنی.

اعتماد‌به‌نفس واقعی جذاب و اغواکننده است. اعتماد‌به‌نفس کاذب پیچیده است و موجب رنج‌های زیادی می‌شود.

اعتماد‌به‌نفس در تمام رفتارهایت نفوذ می‌کند، در حرف‌ها و کارهایت خودش را نشان می‌دهد. طوری که می‌ایستی، طوری که می‌خندی، با افرادی که هم‌نشینی می‌کنی، مدل مویی که انتخاب می‌کنی، لباسی که می‌پوشی، همگی تحت‌تأثیرِ اعتماد‌به‌نفست است.

شاید در اولین برخورد، مدلِ ماشینِ مرد توهمی از منزلت و جایگاه آن مرد باشد اما در کل، زنان منزلت مرد را با ماشینش نمی‌سنجند بلکه با رفتارش می‌سنجند و جنبه‌ی رفتاری که متوجه‌اش می‌شوند، اعتماد‌به‌نفس است.

اعتماد‌به‌نفس پایین باعث می‌شود دنبال تأیید و توجه دیگران باشی چون تو آنها را از خودت دریغ کرده‌ای، و این ویژگی غیرجذابی است.

در اکثریت تاریخ بشر، مردها دارایی مادی چندانی نداشتند تا از روی آنها قضاوت شوند، بنابراین زنان رفتار مردها را زیر نظر داشتند. حالا از خودت بپرس چجور رفتارهایی نشانگرِ منزلتِ بالا و شایستگی مرد است؟ چجور مردی صدها هزار سال است که زنان را مجذوب خود  می‌کند؟

مردی که به‌خاطر دیگران تغییر می‌کند، مردی که به دخترها التماس می‌کند تا با او باشند، مردی که از خودش نمی‌تواند دفاع کند و زندگی‌اش توسط دیگران تحمیل می‌شود؟ و یا مردی که هرکاری دلش بخواهد انجام می‌دهد، از چیزی نمی‌هراسد و یا نسبت به جواب رد شنیدن از دختری بی‌تفاوت است؟

مرد دوم نشان می‌دهد که مرد بااعتمادبه‌نفسی است. اگر بالای زنجیره‌ی غذایی باشی دلیلی برای کم‌رویی و تسلیم شدن به نظر دیگران نداری (مگر اینکه خودت بخواهی). ولی اگر پایین زنجیره‌ی غذایی باشی، تمام زندگی‌ات به میل دیگران می‌چرخد.

زنان اعتماد‌به‌نفس را آگاهانه نمی‌سنجند، بلکه احساسش می‌کنند. زنان به‌طور ناخودآگاه با دیدن رفتار مردها متوجه اعتماد‌به‌نفس‌شان می‌شوند. به همین دلیل کوچک‌ترین و بی‌اهمیت‌ترین کارها ممکن است باعث دلزده شدن زنان شود. در ظاهر شاید آن کار بی‌آزار باشد ولی در ناخودآگاه زنها، پایین بودن اعتماد‌به‌نفست همه‌چیز را درباره‌ات بیان می‌کند.

همان طور که می‌دانی زنان هم ممکن است اعتماد‌به‌نفس پایینی داشته باشند. و با اینکه اعتماد‌به‌نفس پایین آنها باعث بی‌علاقه شدن بعضی از مردها می‌شود، اما تأثیرگذاری اعتماد‌به‌نفس در محبوبیت مردها بسیار بیشتر است.

مرد بااعتماد‌به‌نفس برای زنها مانند زن زیبارو با سینه‌های فوق‌العاده برای مردها است. مرد بی‌اعتمادبه‌نفس برای زنها مانند زن بد بوی بدون دندان برای مردها است.

مثالی از مرد بااعتمادبه‌نفس و بی‌اعتمادبه‌نفس

با مثالی از دنیای واقعی قضیه را بهتر متوجه می‌شوی.

امید مرد پر ملاحظه‌ای است. ولی درروابطش عاری از اعتماد‌به‌نفس است. هر وقت با دختری رابطه داشته باشد، تمام برنامه‌هایش را به‌خاطر دختره تغییر می‌دهد. برای دختره کادوها می‌خرد و بیشتر پولش را در قرارهایشان خرج می‌کند. او اغلب قید رفقای مردش را به‌خاطر دختره می‌زند. اگر دوست‌دخترش از دستش عصبانی شود، مظلوم می‌نشیند و به تمام گله‌هایش گوش می‌دهد. حتی اگر احساس کند حرف‌هایش غیر‌منطقی است و با او بدرفتاری می‌کند، جیکش در نمی‌آید چون نمی‌خواهد دوست‌دخترش را بیشتر از این آزرده کند.

در نتیجه، برخلاف ملاحظه‌گری‌هایش، دوست‌دختر امید احترام کمی برای او قائل است و دیر یا زود – معمولاً زود – کات می‌کند. و او بعد از تمام شدن رابطه، آشفته و افسرده می‌شود. معمولاً تا وقتی که وارد رابطه‌ی جدیدی نشود حالش خوب نمی‌شود و این چرخه تکرار می‌شود.

در آن‌طرف نوید را داریم. نوید در روابطش با دخترها همیشه موفق بوده. نوید با دوستانش بیرون می‌رود چه دوست‌دخترش موافق باشد چه نباشد. گاهی دختر‌ها از دستش ناراحت و دلخور می‌شوند ولی او کاری را که فکر می‌کند درست است انجام می‌دهد و این چیزها برایش اهمیتی ندارد.

راستش دخترها به‌راحتی جذب نوید می‌شوند. و اگر دختری برایش جذابیت داشت، بدون ترس و تردید پا پیش می‌گذارد و پیشنهاد می‌دهد. اگر دید از دختره واقعاً خوشش می‌آید و با هم سازگار هستند رابطه را پیش می‌برد. و هر وقت دختری از او خوشش نیامد و او را ترک کرد، ناراحت نمی‌شود. او متوجه است که به هر حال باهاش خوشبخت نمی‌شد، پس چرا خودش را به‌خاطرِ ماندنِ دختره تغییر بدهد؟

در ضمن او هیچ‌وقت با دخترها بداخلاق و گستاخ نیست. او فقط با آن یک نفری وارد رابطه می‌شود که دوستش دارد. می‌توان گفت نوید با دخترها به‌طور خیرخواهانه‌ای خودخواه است.

زنان انگار که حس ششم دارند، خیلی زود متوجهِ اعتمادبه‌نفس بالای نوید می‌شوند چون در همه‌ی رفتارها و تصمیم‌های او نمایان است. نوید عزت‌نفس بالایی دارد و همیشه خودش است. ولی امید اینطور نیست. در عرض چند ثانیه حرف زدن با نوید، و گاهی حتی بدون حرف زدن با او متوجه می‌شوند که او درک بالایی از هویت خود دارد و به‌خاطر کسی هویتش را زیر پا نمی‌گذارد. این اعتمادبه‌نفس بالا و جذابیت او را می‌رساند.

اعتمادبه‌نفس کاذب

مردانی که اعتماد‌به‌نفس کاذب دارند طوری رفتار می‌کنند که انگار از همه مهم‌ترند. آنها پرخاشگر، بی‌ملاحظه و پرتوقع هستند.

اعتماد‌به‌نفس کاذب با این تصور شکل می‌گیرد که همیشه باید سلطه‌گر و صاحب اختیار بود. آنها اغواگری و روابط را نوعی رقابت می‌بینند که باید سلطه‌گری کرد و برنده شد، نه نوعی همیاری که از آن لذت برد. و قسمت ناراحت کننده‌اش این است که جواب می‌دهد… البته نه روی همه‌ی زنها، بلکه روی زنانی که اعتماد‌به‌نفس ندارند، آنهایی که انتظار بدْ رفتاری دارند و در عوض با مردها بد رفتاری می‌کنند. زنانی که اعتماد‌به‌نفس دارند در صدم ثانیه این‌جور مردها را تشخیص می‌دهند و از خود دور می‌کنند.

بله، اعتماد‌به‌نفس کاذب راه به جایی می‌برد ولی آن راه منتهی می‌شود به برخوردهای ناخوشایند و سطحی، سردرد همیشگی به‌خاطر زنگ نزدن دخترها، پشیمانی آنها از بودن با او و آزار مداوم دخترانی که ثبات عاطفی ندارند. مثل این است که در قسمت کم‌عمق استخر شنا کنی – بله شنا می‌کنی ولی چندان لذت‌بخش نیست… و همه جا هم پر از شاش است!

مردی که اعتماد‌به‌نفس کاذب دارد معمولاً می‌گوید دیگران به تخمش نیستند ولی دقیقاً برعکس آن درست است. او اگر بر دیگران سلطه‌گری کند و خواسته‌هایش را از آنها به دست آورد، احساس اعتمادبه‌نفس خواهد کرد. ظریفانه، از این خصلتش می‌فهمیم که به دیگران بیشتر از خودش ارزش نهاده و در نتیجه مرد جذابی نیست.

برای مثال، اگر مردی با اعتماد‌به‌نفس واقعی از دختری خواستگاری کند و دختره جواب رد دهد یا به‌ش علاقه نداشته باشد، او آن را باختِ دختره در نظر می‌گیرد، چون او مرد فوق العاده‌ای است و اگر دختره این را نمی‌بیند، اشکالی ندارد. زندگی ادامه دارد.

ولی اگر مردی با اعتماد‌به‌نفس کاذب جواب رد بشنود، عصبانی و جریحه‌دار می‌شود و احساس پستی می‌کند. او دنبال راهی می‌گردد تا از جواب رد شنیدن جلوگیری کند یا آن را پنهان کند، یا به‌نحوی به سمت دختره می‌تازد به‌خاطر اینکه چیزی را که می‌خواست به دست نیاورده.

او تظاهر می‌کند همه‌چیز تحت کنترل اوست ولی بی‌تابی او برای داشتنِ کنترل ناشی از ضعف اوست. مرد با اعتماد‌به‌نفس واقعی تلاش نمی‌کند چیزی را کنترل کند. او متوجه است که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در اختیار او نیستند و او تنها می‌تواند خودش و کارهایش را کنترل کند. برایش مسئله‌ای نیست اگر اوضاع بر وفق مرادش پیش نرود یا مردم خوب بودنش را تشخیص ندهند چون او خوب بودن خودش را با تمام وجود باور دارد. او برای انجام کارش به تأیید دیگران نیازی ندارد.

منبع: کتاب مدل‌ها

توسط |آذر 18ام, 1401|

زنان جذب چه می‌شوند؟

این را می‌دانیم که جذب شدن زنها مثل مردها نیست. مردها بر اساس ویژگی‌های ظاهری جذب می‌شوند، خیلی سرراست و کم‌و‌بیش جهانی است. دختری خوشگل در تهران همیشه در تبریز، کردستان، استانبول، دهلی و توکیو نیز خوشگل به حساب می‌آید. تقریباً همه‌ی مردها رفتار بیولوژیکی مشابهی نسبت به یک دختر خوشگل دارند.

اما زنها اینطور نیستند و اینکه چه چیزی جذب و تحریک‌شان می‌کند ممکن است به‌طرز دیوانه‌کننده‌ای غیرقابل پیش‌بینی، متناقض و دمدمی باشد. یعنی ممکن است در یک مکان و زمانِ یکسان حرفی بزنی و دختری ازت خوشش بیاید و دختر دیگری حالش ازت به هم بخورد.

زنان هم با زیبایی‌های جسمانی و هم با زیبایی‌های روانی جذب و تحریک می‌شوند. در حالی که مردها بیشتر با زیبایی‌های جسمانی تحریک می‌شوند. دو بخشی بودن منبع تحریکِ زنان باعث می‌شود عوامل بسیار زیادی در احساسات آنها تأثیر بگذارد.

اما با این وجود، تحقیقات علمی روی تمایلات جنسی زنان در چند دهه‌‌ی اخیر پیشرفت‌ خوبی داشت و می‌توان اصلی‌ترین عواملی را که باعث جذب زنان می‌شوند را نام برد: منزلت اجتماعی و خواسته شدن.

منزلت اجتماعی

در نظرسنجی‌ها بین ده‌ها هزار زن از هر فرهنگ، نژاد، سن، سطح اجتماعی و حتی زمان پریود پی بردند که یک ویژگی جهانی در مردها وجود دارد که همه‌ی زنها آن را مدنظر قرار می‌دهند: منزلت اجتماعی.

زنان جذابیت را با منزلت اجتماعی می‌سنجند، البته میزان تمایل به آن از هر فرهنگی به فرهنگ دیگر یا از گروه سنی به گروه سنی دیگر یا از شخصی به شخص دیگر متفاوت است ولی تمایل به آن جهانی است. همه‌ی زنان مردی را می‌خواهند که موفق‌تر، محبوب‌تر و قدرتمندتر از خودشان باشد. تا اینجا همه‌چیز واضح است ولی جایی مبهم می‌شود که بخواهیم بدانیم زنان به این قدرت و منزلت چگونه پی می‌برند.

اکثر مردم تصور می‌کنند منزلت اجتماعی صرفاً متمرکز به ثروت و دارایی و ماشین لوکس است، اما به این سادگی نیست.

خود من از نزدیک با بسیاری از مردان پول‌دار و موفق کار کرده‌ام که تو کف بودند با دختری رابطه داشته باشند. ثروت مادی هر چند می‌تواند موقعیت فراهم کند اما مهم ترین معیار جذابیت نیست.

زنان منزلت اجتماعی را با رفتار مرد می‌سنجند، چون از منظر تکامل، رفتار تنها مشخصه‌ای بود که از دوران غارنشینی و در اکثریت تکامل بشر وجود داشت.

تحقیقات هم این را تأیید می‌کند؛ زنان جذب مردانی می‌شوند که پتانسیلِ موفق شدن را دارند به همان اندازه که جذب مردان موفق می‌شوند. از اینجا می‌فهمیم که چرا زنان جذب مردانی می‌شوند که قدرت و مهارت خاصی دارند، حتی اگر فقیر باشند. به همین دلیل هنرمندان گرسنه هیچ مشکلی در پیدا کردن دوست‌دختر ندارند که حمایت‌شان کند.

برای اینکه مردی خواستنی و جذاب به حساب بیایی قرار نیست حتماً پول‌دار و موفق باشی اما باید نشان بدهی پتانسیل پول‌دار و موفق شدن را داری.

یا به عبارت دیگر طوری رفتار بکنی که محبوبیت و موفقیت تو را برساند.

همانطور که گفتم زنان منزلت اجتماعی را با رفتار می‌سنجند. منزلت اجتماعی (و در نتیجه‌ی آن جذابیت) با چگونگی رفتار تو با مردم، چگونگی رفتار مردم با تو، چگونگی رفتار تو با خودت مشخص می‌شود.

سه انگاره‌ی ضروری برای اینکه مردی والا‌منزلت و جذاب باشی: با دیگران به خوبی رفتار کن، توسط دیگران به خوبی رفتار شو، با خودت به خوبی رفتار کن. این سه نکته اساسِ بسیاری از مطالب این کتاب است.

اشکال دیگر دید عوام درباره‌ی منزلت اجتماعی در نظر نگرفتن این نکته است: برداشت از منزلت اجتماعی به ارزش‌ها و باورهای هر زن بستگی دارد.

برای مثال با پوشیدن کت‌وشلواری گران و حرف زدن از ماشین خارجی‌ات در بالاشهر، دخترها احتمالاً چپ‌چپ نگاهت کنند و گمان کنند عقده‌ای هستی، اما در شهرستان یا روستای عقب افتاده همه تصور کنند عجب آدم خفنی هستی. چون پز دادن ثروت در جاهای توسعه‌نیافته اغلب نمایانگر منزلت اجتماعی است.

خلاصه اینکه منزلت اجتماعی تعریف ثابتی ندارد و نسبی است. برداشتی آزاد است نه حقیقتی قاطع. و غالباً با رفتار مشخص می‌شود نه با دارایی.

خواسته شدن

عامل دیگری که باعث مجذوب شدن زنان می‌شود، بیشتر مربوط به تحریک و برانگیختگی جنسی است. آن خواسته شدن است. اگر منزلت اجتماعی در تحریک روانی زن متأثر باشد، خواسته شدن در تحریک جنسی او متأثر است.

مدتی معلوم نبود چه چیزی باعث تحریک زنان می‌شود. وقایع و اعمال تصادفی روی جنسینگی زنان تأثیر یکسانی داشت، و به نظر می‌آمد هیچ ارتباطی بین‌شان وجود ندارد.

مدت‌ها تصور شد که تحریک شدن زنها گره خورده به امنیت و تعهد، به‌ویژه از طرف مردان با منزلت و جایگاه بالا. اما زنها در وان حمام درباره‌ی چیزهای عجیب‌تری خیال‌پردازی می‌کنند.

نتیجه‌گیری جدید این است که تحریک شدنِ زنان ماهیتی خودخواهانه دارد؛ زنها با خواسته شدن و دوست داشته شدن تحریک می‌شوند.

اینجاست که اتفاقاتِ به‌ظاهر جدا از هم که باعث تحریک زنها می‌‌شود – درخواست ازدواج عاشقانه و خیال‌پردازی درباره‌ی تجاوز – به هم ارتباط پیدا می‌کنند. هر دو نشانگر میل افراطی مرد به زن است. مردی که حاضر است همه‌چیز را فدا کند تا با او باشد.

خیال‌پردازی زنها درباره‌ی تجاوز به این معنی نیست که دوست دارند مورد تجاوز قرار بگیرند. آنها صرفاً دلشان می‌خواهد مردی دیوانه‌وار آنها را بخواهد. خواستنِ پرشور و کنترل‌ناپذیر. تجربه‌ی شخصی من هم این را تأیید می‌کند؛ در ابراز علاقه به زنان هرچقدر جسورتر و پیگیرتر باشی، بیشتر تحریک می‌شوند. گاهی حتی اگر دختری در ابتدا علاقه‌ای به‌ت نداشته باشد، پیگیری جسورانه‌ی تو می‌تواند او را تحریک و نظرش را عوض کند.

ثروت و منزلت همیشه فرصت‌های بیشتری فراهم می‌کند. اما در نهایت اگر می‌خواهی با دختری رابطه داشته باشی باید بتوانی علاقه‌ات را به شکل مثبت به‌ش نشان بدهی.

منبع: کتاب مدل‌ها

توسط |آذر 18ام, 1401|

عنوان

برو به بالا