بیشک اعتمادبهنفس در جذابیت مردها تأثیر بسزایی دارد. علیرغم وضعیتی که یک مرد دارد، هر چقدر اعتمادبهنفسش بیشتر باشد جذابتر است.
البته نوعِ واقعی و کاذبی از اعتمادبهنفس وجود دارد. بیشتر مردم نوع کاذب اعتمادبهنفس را تمرین میکنند. تلاش برای تحتتأثیر قرار دادن بقیه، سلطهگرا بودن و زور گفتن، خودنمایی کردن، دنبال توجه و تأیید دیگران بودن، نقش بازی کردن، همگی شکلهایی از اعتمادبهنفس کاذب است.
اعتمادبهنفس واقعی یعنی خودت را مردی ارزشمند و محترم بدانی، چه دیگران آن را قبول داشته باشند چه نداشته باشند. اعتمادبهنفس واقعی یعنی علایق، فکرها و ارزشهای خود را بدون شرمساری و تردید ابراز کنی.
اعتمادبهنفس واقعی جذاب و اغواکننده است. اعتمادبهنفس کاذب پیچیده است و موجب رنجهای زیادی میشود.
اعتمادبهنفس در تمام رفتارهایت نفوذ میکند، در حرفها و کارهایت خودش را نشان میدهد. طوری که میایستی، طوری که میخندی، با افرادی که همنشینی میکنی، مدل مویی که انتخاب میکنی، لباسی که میپوشی، همگی تحتتأثیرِ اعتمادبهنفست است.
شاید در اولین برخورد، مدلِ ماشینِ مرد توهمی از منزلت و جایگاه آن مرد باشد اما در کل، زنان منزلت مرد را با ماشینش نمیسنجند بلکه با رفتارش میسنجند و جنبهی رفتاری که متوجهاش میشوند، اعتمادبهنفس است.
اعتمادبهنفس پایین باعث میشود دنبال تأیید و توجه دیگران باشی چون تو آنها را از خودت دریغ کردهای، و این ویژگی غیرجذابی است.
در اکثریت تاریخ بشر، مردها دارایی مادی چندانی نداشتند تا از روی آنها قضاوت شوند، بنابراین زنان رفتار مردها را زیر نظر داشتند. حالا از خودت بپرس چجور رفتارهایی نشانگرِ منزلتِ بالا و شایستگی مرد است؟ چجور مردی صدها هزار سال است که زنان را مجذوب خود میکند؟
مردی که بهخاطر دیگران تغییر میکند، مردی که به دخترها التماس میکند تا با او باشند، مردی که از خودش نمیتواند دفاع کند و زندگیاش توسط دیگران تحمیل میشود؟ و یا مردی که هرکاری دلش بخواهد انجام میدهد، از چیزی نمیهراسد و یا نسبت به جواب رد شنیدن از دختری بیتفاوت است؟
مرد دوم نشان میدهد که مرد بااعتمادبهنفسی است. اگر بالای زنجیرهی غذایی باشی دلیلی برای کمرویی و تسلیم شدن به نظر دیگران نداری (مگر اینکه خودت بخواهی). ولی اگر پایین زنجیرهی غذایی باشی، تمام زندگیات به میل دیگران میچرخد.
زنان اعتمادبهنفس را آگاهانه نمیسنجند، بلکه احساسش میکنند. زنان بهطور ناخودآگاه با دیدن رفتار مردها متوجه اعتمادبهنفسشان میشوند. به همین دلیل کوچکترین و بیاهمیتترین کارها ممکن است باعث دلزده شدن زنان شود. در ظاهر شاید آن کار بیآزار باشد ولی در ناخودآگاه زنها، پایین بودن اعتمادبهنفست همهچیز را دربارهات بیان میکند.
همان طور که میدانی زنان هم ممکن است اعتمادبهنفس پایینی داشته باشند. و با اینکه اعتمادبهنفس پایین آنها باعث بیعلاقه شدن بعضی از مردها میشود، اما تأثیرگذاری اعتمادبهنفس در محبوبیت مردها بسیار بیشتر است.
مرد بااعتمادبهنفس برای زنها مانند زن زیبارو با سینههای فوقالعاده برای مردها است. مرد بیاعتمادبهنفس برای زنها مانند زن بد بوی بدون دندان برای مردها است.
مثالی از مرد بااعتمادبهنفس و بیاعتمادبهنفس
با مثالی از دنیای واقعی قضیه را بهتر متوجه میشوی.
امید مرد پر ملاحظهای است. ولی درروابطش عاری از اعتمادبهنفس است. هر وقت با دختری رابطه داشته باشد، تمام برنامههایش را بهخاطر دختره تغییر میدهد. برای دختره کادوها میخرد و بیشتر پولش را در قرارهایشان خرج میکند. او اغلب قید رفقای مردش را بهخاطر دختره میزند. اگر دوستدخترش از دستش عصبانی شود، مظلوم مینشیند و به تمام گلههایش گوش میدهد. حتی اگر احساس کند حرفهایش غیرمنطقی است و با او بدرفتاری میکند، جیکش در نمیآید چون نمیخواهد دوستدخترش را بیشتر از این آزرده کند.
در نتیجه، برخلاف ملاحظهگریهایش، دوستدختر امید احترام کمی برای او قائل است و دیر یا زود – معمولاً زود – کات میکند. و او بعد از تمام شدن رابطه، آشفته و افسرده میشود. معمولاً تا وقتی که وارد رابطهی جدیدی نشود حالش خوب نمیشود و این چرخه تکرار میشود.
در آنطرف نوید را داریم. نوید در روابطش با دخترها همیشه موفق بوده. نوید با دوستانش بیرون میرود چه دوستدخترش موافق باشد چه نباشد. گاهی دخترها از دستش ناراحت و دلخور میشوند ولی او کاری را که فکر میکند درست است انجام میدهد و این چیزها برایش اهمیتی ندارد.
راستش دخترها بهراحتی جذب نوید میشوند. و اگر دختری برایش جذابیت داشت، بدون ترس و تردید پا پیش میگذارد و پیشنهاد میدهد. اگر دید از دختره واقعاً خوشش میآید و با هم سازگار هستند رابطه را پیش میبرد. و هر وقت دختری از او خوشش نیامد و او را ترک کرد، ناراحت نمیشود. او متوجه است که به هر حال باهاش خوشبخت نمیشد، پس چرا خودش را بهخاطرِ ماندنِ دختره تغییر بدهد؟
در ضمن او هیچوقت با دخترها بداخلاق و گستاخ نیست. او فقط با آن یک نفری وارد رابطه میشود که دوستش دارد. میتوان گفت نوید با دخترها بهطور خیرخواهانهای خودخواه است.
زنان انگار که حس ششم دارند، خیلی زود متوجهِ اعتمادبهنفس بالای نوید میشوند چون در همهی رفتارها و تصمیمهای او نمایان است. نوید عزتنفس بالایی دارد و همیشه خودش است. ولی امید اینطور نیست. در عرض چند ثانیه حرف زدن با نوید، و گاهی حتی بدون حرف زدن با او متوجه میشوند که او درک بالایی از هویت خود دارد و بهخاطر کسی هویتش را زیر پا نمیگذارد. این اعتمادبهنفس بالا و جذابیت او را میرساند.
اعتمادبهنفس کاذب
مردانی که اعتمادبهنفس کاذب دارند طوری رفتار میکنند که انگار از همه مهمترند. آنها پرخاشگر، بیملاحظه و پرتوقع هستند.
اعتمادبهنفس کاذب با این تصور شکل میگیرد که همیشه باید سلطهگر و صاحب اختیار بود. آنها اغواگری و روابط را نوعی رقابت میبینند که باید سلطهگری کرد و برنده شد، نه نوعی همیاری که از آن لذت برد. و قسمت ناراحت کنندهاش این است که جواب میدهد… البته نه روی همهی زنها، بلکه روی زنانی که اعتمادبهنفس ندارند، آنهایی که انتظار بدْ رفتاری دارند و در عوض با مردها بد رفتاری میکنند. زنانی که اعتمادبهنفس دارند در صدم ثانیه اینجور مردها را تشخیص میدهند و از خود دور میکنند.
بله، اعتمادبهنفس کاذب راه به جایی میبرد ولی آن راه منتهی میشود به برخوردهای ناخوشایند و سطحی، سردرد همیشگی بهخاطر زنگ نزدن دخترها، پشیمانی آنها از بودن با او و آزار مداوم دخترانی که ثبات عاطفی ندارند. مثل این است که در قسمت کمعمق استخر شنا کنی – بله شنا میکنی ولی چندان لذتبخش نیست… و همه جا هم پر از شاش است!
مردی که اعتمادبهنفس کاذب دارد معمولاً میگوید دیگران به تخمش نیستند ولی دقیقاً برعکس آن درست است. او اگر بر دیگران سلطهگری کند و خواستههایش را از آنها به دست آورد، احساس اعتمادبهنفس خواهد کرد. ظریفانه، از این خصلتش میفهمیم که به دیگران بیشتر از خودش ارزش نهاده و در نتیجه مرد جذابی نیست.
برای مثال، اگر مردی با اعتمادبهنفس واقعی از دختری خواستگاری کند و دختره جواب رد دهد یا بهش علاقه نداشته باشد، او آن را باختِ دختره در نظر میگیرد، چون او مرد فوق العادهای است و اگر دختره این را نمیبیند، اشکالی ندارد. زندگی ادامه دارد.
ولی اگر مردی با اعتمادبهنفس کاذب جواب رد بشنود، عصبانی و جریحهدار میشود و احساس پستی میکند. او دنبال راهی میگردد تا از جواب رد شنیدن جلوگیری کند یا آن را پنهان کند، یا بهنحوی به سمت دختره میتازد بهخاطر اینکه چیزی را که میخواست به دست نیاورده.
او تظاهر میکند همهچیز تحت کنترل اوست ولی بیتابی او برای داشتنِ کنترل ناشی از ضعف اوست. مرد با اعتمادبهنفس واقعی تلاش نمیکند چیزی را کنترل کند. او متوجه است که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در اختیار او نیستند و او تنها میتواند خودش و کارهایش را کنترل کند. برایش مسئلهای نیست اگر اوضاع بر وفق مرادش پیش نرود یا مردم خوب بودنش را تشخیص ندهند چون او خوب بودن خودش را با تمام وجود باور دارد. او برای انجام کارش به تأیید دیگران نیازی ندارد.
منبع: کتاب مدلها