خواستگاری کردن و پا پیش گذاشتن کلاً بر عهدهی مردهاست. و اینجاست که اکثریت مردها خودشان را میبازند. اقدامی به سادگی باز کردن دهان، حرکت دادن پاها در جهت درست یا برداشتن گوشی که انجامش نمیدهند. چون ترس و اضطرابشان بسیار قابل توجه است، که موجب میشود پا پیش گذاشتن خیلی طاقتفرسا به نظر برسد.
در این مواقع، طبیعی است که ترس داشته باشی. هرکسی به نوعی آن را تجربه میکند. راهچاره این نیست که ترس را از بین ببری، بلکه باید حرکت کردن برخلافِ ترس را تمرین کنی.
ترس هیچگاه از بین نمیرود، بلکه تسهیل و سازگار میشود.
اینکه بخواهی کاملاً از دست ترسهای خود خلاص شوی مانند این است که بخواهی کاملاً از دست خشمها یا غمهای خود خلاص شوی. چه هدف والایی! ولی تحقیقات نشان داده که ما آدمها اغلب احساسات خود را سرکوب یا از آنها اجتناب میکنیم، و این موجب میشود دفعههای بعد در مواجهه با همان احساسات توانایی کمتری داشته باشیم.
اشکال این ذهنیت که ترس و اضطراب دوروبَر دخترها باید به کل از بین برود این است که اغلب باعث تشدید آن میشود.
در بودیسم مثلی هست که میگوید، «در برابر هر چیزی مقاومت کنید، پایدار میماند». این در مورد ترس و اضطراب نیز صادق است.
رویکرد مناسب در مواجهه با ترس یا اضطراب پذیرفتنِ آن است، باید بپذیری که طبیعی است و بخشی از توست و حتی سعی نکنی از دختره پنهان کنی.
راه غلبه بر اضطراب
خبر خوب این است که راهی وجود دارد که بهتدریج اعتمادبهنفس و احساس شایستگی را در خود تقویت کنی و بهتدریج خود را نسبت به اضطراب بیتفاوت کنی.
راهِ غلبه بر اضطرابْ قرار گرفتنِ تدریجی و پیاپی در معرض اضطراب است.
اگر از نزدیک شدن به دخترها میترسی، آسانترین و کمتنشترین راه را برای نزدیک شدن و حرف زدن پیدا میکنی و سپس آن را چندین بار انجام میدهی.
برای مثال، در عرض یکی دو ساعت به ۱۰ دختر نزدیک میشوی و فقط ساعت یا آدرسی را از آنها میپرسی.
چالشی ساده پیدا میکنی ولی آن را بارها و بارها انجام میدهی، تا زمانی که دیگر سخت به نظر نرسد.
سپس روز بعد بیرون میروی و از ۱۰ دختر بعد از آدرس پرسیدن، سؤال دیگری نیز میپرسی.
و رفته رفته آن را سختتر و پرتنشتر میکنی.
بهتدریج پیش میروی و بهمرور مجذوب آدرنالین میشوی و از دلشوره و اضطراب لذت میبری.
درنهایت قادر خواهی بود در هر شرایطی به هر دختری نزدیک شوی و علاقهات را بهش ابراز کنی… با اعتمادبهنفس و بدون نگرانی از اینکه چه بگویی.
میتوانی این روش را برای هر موقعیت دشواری به کار ببری: برقراری ارتباط جسمی، پیام دادن در اینستاگرام، زنگ زدن، طنز جنسی، گفتگو با زنان و ….
آخرین نکتهای که دربارهی این روش باید بگویم این است که هر بار فقط روی یک چیز تمرکز کن. منظورم این است که هر بار تمرکزت را فقط به یک جنبه از تعاملات محدود کن.
برای مثال اگر میخواهی در باز کردن سر صحبت با دخترها اضطرابت کم شود، دیگر نگران این نباش که چگونه شماره بگیری یا چگونه لب بگیری یا چه پیامهایی بنویسی. فقط روی باز کردن سر صحبت تمرکز کن.
و به همین ترتیب وقتی تمرکز خود را روی برقراری ارتباط جسمی میگذاری، نگران چیزهای دیگر نباش.
جرئت و جسارت
ترس را احساس کنی و علیرغم آن اقدام کنی، جرئتت زیاد میشود. هر وقت که از انجام کاری ترسیدی و نیروی نهانی که تو را به عقب میراند را احساس کردی ولی بههرحال انجامش دادی، جرئت را در خود تقویت کردهای.
جرئت نوعی انضباط است، انجام دادنِ کاری است که احساس میکنی نباید بکنی. با این تفاوت که جرئت اقدام علیه ترس است، ولی انضباط اقدام علیه تنبلی یا خستگی.
جرئت مانند عضله ساخته میشود. تمرینات مرحلهبهمرحلهی قسمت قبل برای تقویت تدریجی جرئت طراحی شدهاند. هر چقدر جرئت بیشتری در خود ایجاد کنی، قادر به انجام کارهای جسورانهی بیشتری خواهی بود. کارهای جسورانه اعتمادبهنفس ایجاد میکند.
نگهداشتن یک دختر و پرسیدن آدرس از او نیاز به جرئت چندانی ندارد اما نزدیک شدن به جمع شش نفره و حرف زدن با زیباترین دختر جمع و پیشنهاد دادن بهش بسیار جسورانه است. این کار جسورانه است چون برای بر هم زدن هنجارهای جامعه، جرئت و آسیبپذیری زیادی لازم است.
اما در اینجا نکتهای وجود دارد. باید متوجه باشی که هنجار اجتماعی را بر هم میزنی، باید اقرار کنی کاری که میکنی غیرعادی است. در غیر این صورت، فردی پرت و غافل در نظر گرفته میشوی که جذاب نیست.
برای مثال، یکزمانی با مردی بسیار منزوی کار میکردم. در مرکز خریدی با هم پرسه میزدیم و با دخترها حرف میزدیم.
در حین اینکه با پلهبرقی پایین میرفتیم، دختر بسیار زیبایی را دیدیم که در طرف دیگر پلهبرقی بالا میرفت. بهش گفتم که بهتر است برود با آن دختر حرف بزند.
او فوراً شروع کرد به بالا دویدن از پلهبرقیای که به پایین میآمد و با دختره حرف زدن.
مسلماً کاری که او کرد بسیار عجیبغریب بود. اگر او متوجه میشد کاری که میکند چقدر عجیبغریب است و بهش اقرار میکرد، احتمالاً جسور دیده میشد. اما او به آن آگاه نبود، و اینچنین احساس ناخوشایندی به دختره داد و او را ترساند.
به همین دلیل اگر میخواهی کار غیرمعمولی انجام دهی – به دختری در جایی عجیب پیشنهاد دهی، در همان دم آشنایی با دختری به جایی دعوتش کنی و … – مهم است که بهش بگویی متوجه هستی کاری که میکنی ناهنجار و غیرعادی است.
اما بدیهی است که رفتار جسورانه به خودی خود تا جایی پیش میرود. جسارت باید با معاشرت کاریزماتیک و کارآمد همراه شود. رفتار بیپروا و پافشارانه بعضی از دخترها را جذب میکند، ولی بدون معاشرت جذاب و جالب، و بدون آگاهی از هنجارهای اجتماعی کارت سخت میشود.
منبع: کتاب مدلها