ساده است! باید کارهایی انجام دهی که ۹۹ درصد مردم قادر یا حاضر نیستند انجام دهند.

احتمالاً در اینستاگرام دیده‌ای که کنار عکس ایلان ماسک می‌نویسند «هدف داشته باش» یا کنار عکس راک «ساعت ۵ صبح پاشو» و …. تو هم احتمالاً فکر می‌کنی اگر صبح زودتر پاشی و هدف داشته باشی مثل ایلان ماسک خواهی شد.

آیا صرفاً با داشتن هدف و صبح زود پا شدن از ۹۹ درصد مردم جلو می‌افتی؟ احتمالاً نه. مگر ۹۹ درصد مردم هدف ندارند و صبح زود پا نمی‌شوند؟ نظافتچی اداره هم هدف دارد و هم صبح زود پا می‌شود.

موفقیت پیچیده است

راستش را بخواهی در بحث موفقیت، روتین‌های صبحگاهی، تکنیک‌های بهره‌وری، «رازهای» موفقیت و اینجور چیزها کم‌اهمیت است.

ما آدم‌ها دوست داریم خیال کنیم که راه را بلدیم. شاید خودت را قانع کرده‌ای که با انجام فلان کار در مسیرِ بهترین شده‌ای. در حالی که خیلی‌ها مثل تو فکر و عمل می‌کنند و در بهترین حالت از ۸۰ درصد جلو هستی.

اگر کاری چنان معمول است که هر کسی توصیه می‌کند انجامش دهی، خبر بد این است که با انجام‌شان از ۹۹ درصد جلو نخواهی افتاد. برای اینکه از بقیه موفق‌تر باشی، باید کارهایی انجام دهی که بقیه حاضر نیستند انجام دهند، اتفاقاتی را پیش‌بینی کنی که بقیه قادر نیستند، ایده‌هایی داشته باشی که به فکر بقیه نمی‌رسد.

یک درصد برتر

برای اینکه از ۹۹ درصد مردم جلو بیفتی باید:

۱- ایده‌ی نو و خلافِ نظرِ عام داشته باشی.
۲- درباره‌‌ی آن ایده درست گفته باشی.
۳- آن ایده‌ را به بهترین شکل به اجرا دربیاوری.

اکثر مردم با جریان غالب پیش می‌روند و مثل دوروبَری‌هایشان فکر می‌کنند و دوست دارند با دیگران هم‌نظر شوند. افراد کمی می‌توانند با ایده‌های ناجور در ذهن‌شان بازی کنند و مخالفت و انتقاد دیگران را ریسک کنند و به ایده‌های خلاف نظر عام موجه برسند.

اما اکثر ایده‌های خلاف نظر عام اشتباه‌‌اند. دشوارترین قسمت موفقیت هم اینجاست، که باید خلاف جهت اکثریت حرکت کرد و درست بود، اینکه ایده‌ی ناجورت درست از آب در بیاید. و برای رسیدن به آن ایده‌‌ی درست، معمولاً کلی ایده‌ی اشتباه خواهی داشت.

و در آخر هم باید ایده‌‌ات را به بهترین شکل به اجرا دربیاوری.

وقتی به افراد بسیار موفق نگاه می‌کنیم، فقط قسمت آخر را می‌بینیم. اینکه صبح زود پا شدند و تا آخر شب کار کردند. اما برای مثال استیو جابز با صبح زود پا شدن، استیو جابز نشد بلکه چون ایده‌ای داشت که تا دهه‌ها به فکر کسی نمی‌رسید و ایده‌اش درست بود.

وارن بافت هر روز برای صبحانه ساندویچ‌ پرچرب و تخمی مک دونالد و نوشابه کوکاکولا می‌خورد (چگونه هنوز زنده است؟!)، اما او وارن بافت شد چون سهامی را انتخاب می‌ کرد و روی آنها سرمایه‌گذاری می‌کرد که اکثر مردم فکر می‌کردند بی‌ارزش است.

سخت‌ترین قسمت موفقیت، کار کردن نیست. بلکه خارج از چارچوب فکر کردن و رسیدن به ایده‌هایی است که اکثر مردم فکر می‌کنند احمقانه است و با این حال آن ایده درست از آب دربیاید. اگر به دستاوردهای بزرگ نگاه کنی، همگی در زمانشان ایده‌های نو و خلاف نظرعام بودند و مسخره به نظر می‌رسیدند، تا وقتی که دنیا را متحول کردند.

اصلاً چرا می‌خواهی از ۹۹ درصد مردم جلو باشی؟

موفقیت روی بدی هم دارد، و شاید حتی دلت نخواهد از ۹۹ درصد مردم جلو باشی و زندگی ساده و معمولی طلب کنی. برای موفقیتِ چشمگیر باید خلاف جهت اکثریت حرکت کنی و این ریسک‌هایی دارد، اگر ناکجاآباد سر در بیاوری چه؟

شاید تصور می‌کنی اگر به موفقیت بی‌نظیری برسی، همه تو را دوست خواهند داشت و تأییدت خواهند کرد و خوشحال‌تر خواهی شد. ولی این اتفاق‌ها نمی‌افتد. هیچ‌کس آدم‌هایی که خلاف جهت بقیه حرکت می‌کنند را دوست ندارد. آدم‌ها معمولاً در ابتدا سرزنشت می‌کنند و اگر به موفقیت برسی هم ازت متنفر می‌شوند.

درواقع موفقیت به وضعیت موجود دامن می‌زند. اگر رابطه‌ات با کسی واقعی و خوب باشد، موفقیتْ آن را بهتر خواهد کرد، اگر رابطه‌ات صوری و بد باشد، آن را بدتر خواهد کرد. اگر فرد بدبختی باشی، موفقیت تو را بدبخت‌تر خواهد کرد. اگر عصبی باشی، موفقیت تو را عصبانی‌تر خواهد کرد.

و در آخر، موفقیتِ بیش‌از‌حد زمانی معنا دارد که کاری که می‌کنی هم برایت معنا داشته باشد. موفقیت نباید هدف غایی باشد و باید محرکی باشد تا کارهایی را انجام دهی که به زندگی‌ات معنا می‌دهند.

 

منبع: برداشتی از ویدیوی مارک منسون

مدل‌ها

طریقه‌ی مردان جذاب

مارک منسون | مهدی قلی‌پور

مدل‌ها اولین کتابی است که سعی دارد با یک پروسه‌ی عمیق به روابط عاشقانه و جنسی مردها بهبود بخشد. این کتاب به آموزشِ تکنیک و حقه و بازی‌های روانی نمی‌پردازد بلکه پخته‌ترین و صادقانه‌ترین طریقه‌ی جذب زنان را یاد می‌دهد …

اطلاعات بیشتر

ثبت ديدگاه